به نقل از «جهانصنعت» : یکی از جلوههای فقر اجتماعی و اقتصادی در دنیای امروز، بیکاری است. کاهش اشتغال و افزایش بیکاری بر تحولات فقر، جرم و ناامنی، ناآرامیهای سیاسی و مسائل اجتماعی مانند طلاق، اعتیاد و سلامت روانی جامعه اثر میگذارد. به همین دلیل است که موضوع اشتغال عالاوه بر چندوجهی بودن آن، فرادستگاهی و فواقوهای قلمداد میشود، زیرا ایجاد اشتغال مولد و پایدار، محصول یک سیاست خاص اقتصادی نیست بلکه ستانده یک سیستم است. به بیان دیگر، مجموعهای از سیاستها در چارچوب یک نظام منسجم فکری و اجرایی میتواند منتج به ایجاد و پایداری اشتغال شود. آثار بیثباتی اقتصاد کلان، شرایط نامساعد محیط کسبوکار و نظام بنگاهداری، تحولات روابط تجاری و منطقهای، دشواریهای تامین مالی، تغییر بیرویه قوانین و مقررات، سیاستهای مالی و شرایط بودجهای دولت و حوزههای دیگر سیاستگذاری اقتصادی مانند تحولات سیاسی بر بازار کار نمایان میشود و میزان اشتغال و بیکاری را تحت تاثیر قرار میدهد. از این رو، ضرورت بررسی و سیاستگذاری صحیح و کارآمد در این خصوص از اهمیت ویژهای برخوردار است. در مقابل، عدم درک صحیح و شناخت کافی از مشکلات و تحولات بازار کار از سوی سیاستگذاران میتواند منتج به عدم تعادل و تشدید آن در بازار کار و سایر بخشها شود.
بازار کار ایران با چالشهای اساسی مواجه است. از مهمترین چالشهای مزبور میتوان به ضعف دادهها و اطلاعات در بازار کار، وجود بیش از پنج میلیون نفر بیکار با احتساب همسایگان دور و نزدیک آن، نرخ مشارکت اقتصادی پایین، نرخ بیکاری بالا به ویژه در میان زنان، بالا بودن سهم اشتغال غیررسمی و ورود ناموفق جوانان به عرصه بازار کار و میانگین پایین تحصیلات شاغلان و عدم تطابق بالا میان عرضه و تقاضای مهارت اشاره کرد. طی سه دهه گذشته، ایجاد اشتغال و کاهش بیکاری همواره یکی از دغدغههای سیاستگذاران بوده است. توجه به این مساله در برنامههای میانمدت و کوتاهمدت گواه این مدعاست. از مهمترین برنامههای کوتاهمدت موضوع اشتغال طی سالهای گذشته، میتوان به بند (الف) تبصره (۲۹) قوانین بودجه سنواتی از سال ۱۳۹۶ به بعد اشاره کرد. در این گزارش که از سوی موسسه مطالعات و پژوهشهای توسعه و آیندهنگری منتشر شده، وضعیت بازار کار کشور مورد بررسی قرار گرفته است.
بازار کار در ۱۴۰۰
بررسی نماگرهای بازار کار ایران در سال ۱۴۰۰ نشان میدهد در این سال حدود ۶۳ میلیون نفر از جمعیت ایران در بازه سنی ۱۵ ساله و بیشتر بودهاند که کمتر از ۲۶ میلیون آنها را جمعیت فعال تشکیل میدهد. به بیان دیگر، حدود ۴۱ درصد از جمعیت ۶۳ میلیون نفری مزبور، قصد دارند شغل داشته باشند. از جمعیت فعال نیز حدود ۴/۲ میلیون نفر از آنها موفق به یافتن شغل نشدهاند. از دیگر سو، در میان شاغلان نیز، همین تعداد دارای اشتغال ناقص بوده و در هفته کمتر از میزان ساعت معین (یک ساعت) کار میکنند. حدود ۴/۲ میلیون نفر از افراد جویای کار، موفق به پیدا کردن شغل نشدهاند. به بیان دیگر، نرخ بیکاری اقتصاد ایران حدود ۲/۹ درصد بوده است. در تحلیل میزان بیکاری در یک اقتصاد، علاوه بر نرخ بیکاری معمولا دو سنجه دیگر نیز ارائه میشود که به بیکاران و همسایگان دور و نزدیک آن معروف هستند. همسایگان نزدیک بیکاری علاوه بر جامعه بیکاران، دو گروه افراد دیگر را دربر میگیرد که شامل «افراد دارای اشتغال ناقص کمتر از ۱۶ ساعت در هفته» و «افراد دلسردشده از جستوجوی کار» هستند. نرخ بیکاری سال ۱۴۰۰ چنانچه با احتساب این دو گروه مورد تحلیل قرار گیرد، حدود ۷/۱۳ درصد است. دامنه همسایگان دور بیکار گستردهتر است. به گونهای که علاوه بر دو گروه مزبور، گروههای «دارای اشتغال ناقص زمانی» و «سایر افراد غیرفعال آماده به کار» را نیز شامل میشود که در این صورت تعداد بیکاران ایران در سال ۱۴۰۰ بیش از ۵/۵ میلیون نفر و نرخ بیکاری معادل ۸/۲۰ درصد بوده است.
نرخ مشارکت اقتصادی جمعیت ۱۵ ساله و بیشتر به تفکیک جنسیت در سال ۱۴۰۰ نشان میدهد که به طور کلی حدود ۴۱ درصد از جمعیت ۱۵ ساله و بیشتر کشور در پی شغل هستند. علاوه بر پایین بودن نرخ مشارکت کل، نرخ مشارکت زنان نسبت به مردان به طور قابل توجهی کمتر است، به گونهای که نسبت مشارکت مردان بیش از ۵ برابر زنان است. پایین بودن نرخ مشارکت به عوامل زیادی از جمله شرایط اقتصادی، فرهنگی و محیطی، امید به یافتن شغل، سطح مهارت و مواردی از این قبیل بستگی دارد. جامعه زنان با وجود آنکه نرخ مشارکت بسیار پایینتری نسبت به مردان دارند؛ اما دو برابر بیشتر از مردان نیز بیکار هستند. بالا بودن نرخ بیکاری در میان زنان میتواند بخشی از دلایل بالا بودن جمعیت غیرفعال ناشی از دلسرد شدن از یافتن شغل را توضیح دهد.
وضعیت افراد فعال، شاغل، بیکار اعم از ورود ناموفق (بیکار قبلا غیرشاغل) و اصطکاکی و ساختاری (بیکار قبلا شاغل طی ۲ سال گذشته) به تفکیک جنسیت نیز نشان میدهد که سهم بالایی از زنان بیکار تاکنون موفق به ورود به بازار کار نشدهاند، در حالی که بخش عمدهای از بیکاری مردان ناشی از بیکاری ساختاری و اصطکاکی به شمار میرود.
تعداد و سهم شاغلان کل و دارای تحصیلات عالی گروههای عمده فعالیت نیز نشان میدهد حدود نیمی از جمعیت شاغل کشور در بخش خدمات مشغول فعالیت هستند که از این میزان حدود ۴۰ درصد از آنان دارای تحصیلات عالی هستند. در مقابل، بخش صنعت و معدن که حدود ۹/۷ میلیون نفر از جمعیت شاغلان را به خود اختصاص میدهد، کمتر از ۲۰ درصد شاغلان آن دارای تحصیلات عالی هستند. در میان شاغلان بخش کشاورزی نیز کمتر از ۷ درصد آنان دارای تحصیلات دانشگاهی هستند.
آنطور که مشخص است، جمعیت در سن کار به طور متوسط ۶/۱۰ سال تحصیل داشتهاند. میانگین تعداد سال تحصیل برای جمعیت فعال (جویای شغل) حدود ۱۱ سال است، در حالی که افراد بیکار به مراتب میانگین تحصیل بالاتری دارند (۴۵/۱۲ سال). بالا بودن متوسط سال تحصیل افراد بیکار در اقتصاد ایران میتواند منعکسکننده ظرفیت پایین اقتصاد ایران برای جذب افراد دارای مهارت بیشتر (حداقل کسانی که توانایی بالاتری در تحصیل یادگیری و کسب مهارت دارند) باشد که معلول عوامل مختلفی است. به عنوان نمونه میتوان به «کماهمیت بودن افزایش بهرهوری و رقابتپذیری» و «عدم انطباق مهارتهای مورد نیاز با تواناییها و مهارتهای افراد جویای کار» اشاره کرد.
از دیگر سو این موضوع میتواند در سالهای آتی برای اقتصاد همانند یک فرصت در دسترس یا یک تهدید باشد. چنانچه سیاستگذاریها به گونهای باشد که امکان ایجاد اشتغال برای افراد بیکار، به ویژه افراد دارای تحصیلات عالی فراهم شود، پس میتوان به افزایش بهرهوری و رقابتپذیری در اقتصاد کشور امیدوار بود. روی دوم این سکه میتواند تشدید مهاجرت به دنیای خارج و کاهش ظرفیت سرمایه انسانی برای کشور باشد که پیامدهای منفی این موضوع غیرقابل انکار خواهد بود.
اشتغال رسمی و غیررسمی در سال ۱۴۰۰ به تفکیک بخش رسمی و خارج از آن نیز نشان میدهد که حدود ۴۰ درصد از شاغلان کشور در خارج از بخش رسمی مشغول فعالیت هستند. منظور از این بخش، واحدهایی (بنگاههایی) هستند که اساسا به منظور ایجاد اشتغال و درآمد برای خود در فعالیت تولید کالا و خدمات مشغول بوده و غالبا در چارچوب مقررات تشکیل نشدهاند یا با تشکیلات کوچک و بدون تفکیک بین کار و سرمایه به عنوان عوامل تولید، در سطح کوچک عمل میکنند و مطابق مقررات کشور ثبت نشده یا جواز کسبوکار دریافت نکردهاند. بیش از ۵۷ درصد از شاغلان کشور در سال ۱۴۰۰ دارای شغل غیررسمی بودند که از این میزان حدود ۳۱ درصد آنها در بخش رسمی فعالیت داشتند.
متغیرهای بازار کار ایران طی پنج سال گذشته
در نمودار شماره ۱ جمعیت فعال و نرخ مشارکت اقتصادی طی دوره ۱۴۰۰-۱۳۹۵ ارائه شده است. همانطور که ملاحظه میشود، تعداد جمعیت فعال طی سالهای ۱۳۹۸-۱۳۹۵به طور صعودی افزایش پیدا کرد، به گونهای که جمعیت فعال سال ۱۳۹۵ حدود ۷/۲۵ میلیون نفر بود و در سال ۱۳۹۸ به حدود ۲/۲۷ میلیون افزایش یافت. لازم به ذکر است، سال ۱۳۹۸ با وجود آنکه جمعیت فعال بیشتر بوده است؛ اما نرخ مشارکت در سال ۱۳۹۷ بالاتر بوده است. به بیان دیگر، افزایش جمعیت غیرفعال به مراتب بیشتر از افزایش جمعیت فعال بوده است. سال ۱۳۹۹ جمعیت فعال حدود ۵/۱ میلیون نفر کاهش و نرخ مشارکت نیز حدود سه درصد کاهش یافت. در سال ۱۴۰۰ نیز با وجود افزایش تعداد جمعیت فعال، نرخ مشارکت حدود ۴/۰ درصد کاهش یافته است.
نکتهای که وجود دارد این است که نرخ بیکاری به تنهایی نمیتواند تمام واقعیتهای بازار کار را منعکس کند، زیرا این نرخ متاثر از عوامل دیگری مانند میزان مشارکت افراد در سن کار، اشتغال ناقص، دلسرد شدن از یافتن شغل و… است. به بیان دیگر، تحلیل این مهم باید با در نظر گرفتن عوامل مزبور باشد. بررسی نرخ بیکاری طی دوره ۱۴۰۰-۱۳۹۵نشان میدهد که بالاترین نرخ بیکاری مربوط به سال ۱۳۹۵ است. در مقابل پایینترین نرخ بیکاری مربوط به سال ۱۴۰۰ است، در حالی که اگر فرض شود میزان مشارکت سال ۱۴۰۰ به ترتیب برابر با سالهای ۱۳۹۶، ۱۳۹۷ و ۱۳۹۸ باشد، نرخ بیکاری این سال، برابر با ۵/۱۱، ۱/۱۳ و ۷/۱۳ درصد خواهد بود. به بیان دیگر، کاهش نرخ بیکاری در سال ۱۴۰۰ تماما ناشی از ایجاد اشتغال نبوده است بلکه کاهش مشارکت اقتصادی نیز باعث این مهم بوده است.
جدول ۱ جمعیت فعال، شاغل و بیکار طی دوره ۱۴۰۰-۱۳۹۵ جمعیت ۱۵ ساله و بیشتر را نشان میدهد. بر اساس آمارهای اشتغال مرکز آمار ایران، تفاوت تعداد اشتغال سال ۱۳۹۸ نسبت به اشتغال سال ۱۴۰۰ بیش از ۸۰۰ هزار نفر بوده است. به عبارت دیگر، تعداد شاغلان سال ۱۳۹۸ حدود ۲۷۴/۲۴ هزار نفر و اشتغال سال ۱۴۰۰ حدود ۴۴۷/۲۳ هزار نفر بوده است؛ زیرا خالص ایجاد اشتغال در سال ۱۴۰۰ کمتر از ۱۸۵ هزار نفر بوده و در سال ۱۳۹۹ نیز بیش از یک میلیون شغل از بین رفته است.
جدول ۱- جمعیت فعال، شاغل و بیکار طی دوره ۱۴۰۰-۱۳۹۵ جمعیت ۱۵ ساله و بیشتر
شرح ۱۳۹۵ ۱۳۹۶ ۱۳۹۷ ۱۳۹۸ ۱۳۹۹ ۱۴۰۰
جمعیت فعال ۲۵٫۷۲۳٫۳۹۵ ۲۶٫۵۰۴٫۳۵۲ ۲۶٫۹۸۶٫۱۲۶ ۲۷٫۱۶۷٫۱۰۵ ۲۵٫۷۳۷٫۱۱۰ ۲۵٫۸۲۲٫۴۰۵
شاغل ۲۲٫۵۲۴٫۸۹۶ ۲۳٫۲۹۷٫۳۸۱ ۲۳٫۷۳۱٫۲۹۵ ۲۴٫۲۷۳٫۵۱۷ ۲۳٫۲۶۳٫۰۴۷ ۲۳٫۴۴۷٫۴۵۲
بیکار ۳٫۱۹۸٫۴۹۹ ۳٫۲۰۶٫۹۷۰ ۳٫۲۵۴٫۸۳۱ ۲٫۸۹۳٫۵۸۸ ۲٫۴۷۴٫۰۶۳ ۲٫۳۷۴٫۹۵۳
بررسی رشد اشتغال و تولید ناخالص داخلی با نفت و بدون نفت طی دوره ۱۴۰۰-۱۳۹۵ نشان میدهد که جمعیت شاغلان طی سالهای دوره مورد بررسی به جز سال ۱۳۹۹ افزایش پیدا کرده است، در حالی که نرخ رشد اقتصادی (با نفت) در برخی سالها منفی بوده است. به بیان دیگر، افزایش تعداد شاغلان الزاما با رشد اقتصادی همراستا نبوده است. سال ۱۳۹۹ با وجود کاهش اشتغال بیش از یک میلیون نفر، رشد اقتصادی با نفت و بدون نفت به ترتیب یک و ۳/۰ درصد بوده است.
نسبت جمعیت در شرف خروج از بازار کار به جمعیت در شرف ورود به بازار کار طی دوره ۱۴۰۰-۱۳۸۵ نیز بررسی شده است. جمعیت در آستانه ورود به بازار کار جمعیت ۲۴-۱۵ ساله و جمعیت در آستانه خروج نیز ۶۴-۵۵ ساله را شامل میشود. در سال ۱۳۸۵ این نسبت حدود ۲۲/۰ بوده است. در حالی که این نسبت افزایش یافته و در سالهای انتهایی دهه ۹۰ شمسی به حدود ۷/۰ نزدیک شده است. به بیان دیگر، این نماگر فرصت جمعیتی و جوانی جمعیتی را نشان میدهد. بر این اساس، افزایش نماگر مزبور حاکی از کاهش جوانی جمعیت است. به عبارت دیگر، در سال ۱۴۰۰ به ازای هر ۷ نفر در آستانه خروج ده نفر در آستانه ورود به بازار کار هستند، در حالی که در سال ۱۳۸۵ این مهم به ازای حدود هر ۲ نفر در شرف خروج ۱۰ نفر در آستانه ورود بودند. افزایش این نماگر به وضوح نشاندهنده از دست رفتن فرصتهای جوانی جمعیت است، در مقابل پیری جمعیت و کاهش سرمایه انسانی در سالهای آتی میتواند روی دیگر سکه باشد.
بررسی اطلاعات بازار کار ایران حاکی از وجود چالشهای قابل توجهی است که بدون رفع این چالشها مشکلات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی تشدید خواهند شد. به طور خلاصه میتوان چالشهای بازار کار ایران را به شرح زیر دستهبندی کرد:
ضعف آمار و اطلاعات در بازار کار، وجود بیش از پنج میلیون نفر بیکار با احتساب همسایگان دور و نزدیک آن، نرخ مشارکت اقتصادی پایین و نرخ بیکاری بالا به ویژه در میان زنان، بالا بودن سهم اشتغال غیررسمی و ورود ناموفق جوانان به عرصه بازار کار، میانگین پایین تحصیلات شاغلان و عدم تطابق قابل توجه میان عرضه و تقاضای مهارت.