به نقل از جهان صنعت : * متمایزسازی: هدف اصلی از این استراتژی عرضه یک سرویس منحصربهفرد یا خاص به بازار است. در واقع سازمانها محصول یا خدماتی را به بازار عرضه میکنند که از محصولات سایر رقبا متمایز باشد. این کار هزینه زیادی دربر دارد. برای همین این روش برای کسبوکارهای کوچک که بودجه محدودی دارند، مناسب نیست.
* رهبری هزینه: در این استراتژی سازمان برای اینکه هزینههای خود را مدیریت کند، قیمت محصولات و خدمات خود را نسبت به بقیه رقبا کاهش میدهد. به بیان بهتر رقابت در این استراتژی بر سر قیمت است. سازمان در این روش به دنبال به دست آوردن مواد اولیه باکیفیت و قیمت کمتر است.
* تمرکز بر متمایزسازی و هزینه: گاهی اوقات سازمانها به این نتیجه میرسند که بازاریابی که در مورد یک محصول یا سرویس خاص برای تمام گروههای مشتریان ارائه میدهند، موثر و مفید نیست. پس سازمان باید از استراتژی تمرکز استفاده کند و روی یک گروه خاص از مشتریان تمرکز کند و باقی گروهها را از بازار هدف خود حذف کند.
* برتری عملیاتی: هدف این استراتژی، دستیابی به رهبری هزینه است. این استراتژی بر خودکار مراحل انجام کار و فرآیندهای تولید تمرکز دارد؛ بهنحوی که این مراحل، سادهتر شوند و هزینه تولید کاهش پیدا کند. برتری عملیاتی، یک استراتژی ایدهآل برای بازارهایی است که مشتریان آن، هنگام انتخاب، به قیمت محصول توجه زیادی میکنند. کسبوکارهایی که در این استراتژی به موفقیت میرسند، انضباط سازمانی مستحکم و فرآیندهای استاندارد و قانونمند دارند و البته متمرکز هستند.
* رهبری محصول: هدف از این استراتژی این است که رویکردی را در شرکت جا بیندازند که به تولید و معرفی محصولات برتر در بازار منجر شود.
مدیران محصول، تخصص خود را در محدوده مرزهای جغرافیایی و سازمانی یک شرکت به کار میبرند و با بهدست آوردن مهارت و تخصصهایی از جمله مدیریت دانش و همکاری، نقش خود را در مدیریت محصول ایفا میکنند؛ مانند شرکتهای بزرگی مثل اپل.
* صمیمیت با مشتری: همانطور که از عنوان این استراتژی برمیآید، صمیمیت با مشتری به معنای نزدیکشدن و ایجاد رابطه صمیمانه با مشتریان است. این استراتژی عبارت است از تقسیمبندی و هدفگذاری بازار و ارائه پیشنهادات سفارشی برای گروههای مشخصشده مشتریان بهمنظور پاسخگویی به نیازها و درخواستهای آنها. شرکتهایی که این استراتژی را مدنظر قرار میدهند، دانش مشتری را با انعطافپذیری عملیاتی ترکیب میکنند تا به سرعت بتوانند به تغییر نیاز مشتریان پاسخ دهند.
استراتژی ثبات
استراتژی ثبات استراتژی شرکتی است که در آن یک شرکت بر حفظ موقعیت فعلی خود در بازار متمرکز است. شرکتی که چنین رویکردی را اتخاذ میکند، بر محصول و بازار موجود خود تمرکز میکند. چند نمونه از این استراتژی عبارتند از ارائه محصولات مشابه به مشتریان مشابه، عدم معرفی محصولات جدید، حفظ سهم بازار و موارد دیگر. معمولا شرکتی که از سهم یا موقعیت فعلی خود در بازار راضی است از چنین استراتژیای استفاده میکند. همچنین شرکتی که این استراتژی را دنبال میکند نیازی به منابع اضافی و کار با استفاده از تخصص موجود نیروی کار ندارد. اما این استراتژی تنها در صورتی مفید است که یک محیط ساده و پایدار وجود داشته باشد. پیروی از چنین استراتژیای به این معنی نیست که شرکت برای بهبود تلاش نمیکند. شرکت در اینجا بر بهبود تدریجی تمرکز دارد. به عنوان مثال، یک شرکت لوازم الکترونیکی مصرفی بر ارائه خدمات پس از فروش بهتر به مشتریان فعلی تمرکز میکند و نه به دست آوردن مشتریان جدید. تحت استراتژی ثبات، شرکت معمولا با فروش بخشهای غیرعملکردی یا با سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه، برنامهای برای حرکت رو به جلو تنظیم میکند.