گران شدن محصولات نهایی، کاهش قدرت خرید و کوچک شدن بازار شرکت‌ها را در پی دارد و به‌تدریج بازیگران اقتصاد ایران را تضعیف می‌کند و از عرصه رقابت کنار می‌زند. به همین دلیل است که فعالان اقتصادی، به دلیل ناپایداری‌های حاکم بر فضای کسب‌وکار و در فقدان چشم‌انداز بلندمدت، سود خود را در هر پله زنجیره ارزش، بالاتر از استانداردهای جهانی در نظر می‌گیرند تا حداقل بقای خود را به نحوی حفظ کنند. نتیجه این امر، افزایش چشمگیرتر قیمت تمام‌شده محصولات است. معمولا در چنین موقعیتی، وزارت صمت به مساله قیمت‌گذاری دستوری ورود می‌کند و به منظور کنترل و مدیریت بازار، قیمت‌گذاری را در دستور کار قرار می‌دهد.

نکته‌ای که نباید از نظر دور داشت، این است که پیش از حذف ارز ۴۲۰۰تومانی و تخصیص ارز دولتی به واردات برخی از کالاهای اساسی و نهاده‌های دامی، وزارت صمت ناگزیر بود نظارت جدی بر قیمت‌ها داشته باشد و در برخی موارد، قیمت‌گذاری دستوری را بر کالاهای اساسی اعمال کند. هر چند امروز با بررسی ساده می‌توان دریافت که این سیاست نتوانست گرانی، فساد، رانت‌زایی و درهم‌ریختگی بازار این دست از کالاها را کنترل و یارانه‌ها را به شکلی تاثیرگذار بین مردم توزیع کند.