اسماعیل علوی
دوشنبه 13953/3
.
.
این روزها ممکن است پرسشی ولو برای گروهی خاص، مطرح باشد و آن اینکه چرا از آزادسازی خرمشهر در قواره یک حماسه باشکوه ملی یاد وتجلیل میشود و یا این رویداد تاریخی دارای چه مزیتی است که نسبت آن را با حماسهای بزرگ در هم آمیخته است؟ این پرسش اگرچه پاسخی ساده یا کامل نمیتواند داشته باشد، اما بیشک تأمل در روندهای تاریخی، میزان درک وحدت اجتماعی وبایستههای روحیه ملی، در پاسخیابی برای این پرسش تعیین کننده خواهد بود. در رخداد آزادسازی خرمشهر حضور اقشار مختلف مردم در کنار نظامیان بدون در نظر آوردن تعلقات طبقاتی، گروهی و صنفی ذیل یک هدف مشترک خبرازخود آگاهی ملی دارد. پیش از این حس همبودی ملی درمحیط اجتماعی تحت تأثیر فضای پس از انقلاب اسلامی اتفاق افتاده بود و مراحل تکوین را میگذراند. ایران بزرگ طی قرون متمادی باوجود بلازدگی و زندگی در شرایط دشوار توانسته بود نظام خویشاوندی ملی را که پایه سازمان اجتماعی است، حفظ کند و غرور ملی را به عنوان فرهنگ مسلط حاکمیت بخشد و باوجود تفاوتهای فرقهای قومی و زبانی جامعهای همبسته را شکل دهد.
از دوره جنگهای ایران و روس بدین سو زندگی جمعی مردم ایران وارد دوره جدیدی شد وجامعه مفهوم کلاسیک خود را از دست داد، بدین معنا که مردم از دخالت در تحولات کشوربه تدریج کناره گرفتند. شکاف میان هنجارهای سنتی و رفتارهای بالفعل وجایگزینی الگوهای جدید رفتاری، نتیجه اشاعه آثار سوء شکستها در جنگهای ایران و روس بود که در نتیجه آن لطمات فراوانی به غرورملی وارد گردید و موجبات استیلای روحیه ناخود باوری و یأس عمومی را فراهم آورد.
پس از آن نسلی که سلحشوری میکرد و همواره برای دفاع از غرور ملی در هر صحنهای حضور داشت و سلحشوری را ارزشی ثابت مییافت کم کم خانه نشین شد. در پی این تحول، جامعه به گروههای مختلف تقسیم شد و هرگروه میکوشید بر حسب پایگاه ویژه فرهنگی- سیاسی و یا اجتماعی تصویری از خود بیابد.و با محافظه کاری روزگار بگذراند. مردم سرخورده و مأیوس دیگر خود را ایفاگر نقشی در عرصههای اجتماعی نمیپنداشتند و در دیدرس واکنشهای خفت بار از آنان خبری نبود.
با وقوع انقلاب اسلامی این نظام فکری- روحی بشدت به چالش گرفته شد ومعیارهای کلاسیک جامعه ایرانی باردیگر پدیدار گشت. واکنش وجدان عمومی به پدیده انقلاب اسلامی، واکنش بازسازی روحیه ملی و سلحشوری در راه آرمانهای اجتماعی بود. در پرتو انقلاب اسلامی همبسته ترین اجتماع پدید آمد و ضمن آن عصر طلایی مردم ایران آغاز شد.عزم ملی برای آزادسازی مناطق اشغالی از جمله خرمشهر، نخستین واکنش و نمود این تحول روحی است. در آزادسازی خرمشهر که نماد تمامیت ارضی بود، عنصر ایرانی در کنار تلاش برای بیرون راندن دشمن از خانه و کاشانه خود به مقابله با یأس تاریخی که گریبانگیرش شده بود شتافت ومیراث نیاکانش را که سلحشوری است به شکلی پویا به ظهور رسانید.
در مفهومی آزادی خرمشهر رویدادی تاریخی است،اما در پیوند با احیای روحیه سلحشوری و بازسازی آسیبهای نهفته اجتماعی، واقعهای اجتماعی محسوب میشود، به این معنا که گذشته پر افتخاربرگشت پذیربوده و میبایست برگردانده شود. سوم خرداد اوج تجدید حیات روح ملی است.
روزی که نسل جدید با الهام از گذشته افتخارآمیز خود برای آیندهای سزاوار بهره برد. تجربه آزادی خرمشهر کوششی برای نو کردن ضمیر ناخود آگاه بود وشالودههای غرورملی را بر مفاهیم حیاتی تری بنیان نهاد. همراه این تجدید حیات، ارزشها، اندیشهها و دیدگاههای نویی پدید آمدند که از جمله دستاوردهای آن و رهیافت هایی برای ارتقا به جایگاههای مطلوب محسوب میشوند.
با حماسه آفرینی رزمندگان در باز پسگیری خرمشهر عزیز، ارزش های حماسی رو به رشد نهاد و زمینههای اجتماعی آن نیز گسترش یافت. این تجربه همزاد این رخداد بزرگ است و مراحل تکوینی خود راطی می کند.
مردم ایران در روزهای فتح خرمشهردر محیطهای اجتماعی احساس همبودی داشته و وجب به وجب خاک وطن را متعلق به خود میدانستند.
روح همبستگی و غرور ملی، جوانان را وا میداشت تا با جسارت در کام خطر فرو شوند، تا آنجا که گویی انسان دیگری ظهور کرده است تا چنین روحیهای در نسل او شکل گیرد.آزادی خرمشهر تئوری تاریخی جدیدی را پرورد ونقشی قاطع در تجدید حیات اجتماعی از سوی مردم به ثبت رساند.این تئوری در وهله اول با عزمی راسخ به رفع اشغال
سرزمین های اشغالی پرداخت و در وهله دوم احساس حقارتی را که ایرانی از برتری بیگانه داشت زدود. از آن پس این نسل در ناخود آگاه خود، خود را میراث دار سلحشوریهای نیاکانش میداند که دیگرسرخوردگی اجتماعی راه آن را نخواهد بست و در سایه غرور ملی به توسعه عزت و قدرت ملی میاندیشد.