فعالان بخش خصوصی انتقاداتی مطرح میکنند مبنی بر اینکه اتاق بازرگانی ایران وظایف اجرایی را به تشکلها واگذار کرده است و تشکل گرایی در اتاق ایران نسبت به دیگر اتاقهای بازرگانی اولویتدار شده است. چرا چنین اتفاقی افتاده است؟
من بارها این موضوع را تکرار کردهام. حرف من این است که باید اتاقهای استانها مرکز تجمع تشکلهای شهرستانها باشد و اتاق ایران باید مرکز تجمع اتاقها و تشکلها باشد. یعنی من تشکل گرایی را ترویج میکنم با محوریت اتاقها در مراکز استانها. بنابراین تقویت اتاقها اصل اول است و تقویت اتاقها اتفاق نمیافتد، مگر آنکه اتاقها تشکل محور شوند. با عضو محوری ما نمیتوانیم اتاق ایران را به نماینده کامل بخش خصوصی ایران تبدیل کنیم. باید تمام اقشار و اصناف و بخشها از تمام جغرافیای ایران در این اتاق حضور داشته باشند.
پس این ادعا را قبول دارید؟
بله؛ نه تنها کاملا قبول دارم، بلکه لازمه اقتدار اتاق ایران را همین «تشکل گرایی» میدانم. اتاقی که تنها به عضوها و بنگاهها وابسته باشد، نمیتواند فعالیت خوبی داشته باشد. اتاق ایران نمیتواند به مسائل هر یک از اعضای بخش خصوصی بهصورت فردی رسیدگی کند؛ بلکه این اتاقهای شهرستان هستند که باید مشکلات مربوط به بخش خصوصی منطقه خود را جمعآوری و بهصورت یکجا در اتاق ایران عنوان کنند. بنابراین مجموعه اتاق ایران و اتاقهای شهرستانها با قدرت بیشتری میتوانند فعالیت کنند. همچنین در چنین حالتی ما مجموعههایی خواهیم داشت که خودشان مسائل و مشکلاتشان را مدیریت میکنند و در نهایت در یک فضای تخصصی به حلوفصل آن میپردازند. در حال حاضر اتاق ایران عضو محور است و هر عضو تنها از مشکلات بنگاه خود باخبر است؛ ولی وقتی تشکلها ایجاد میشود، ما میتوانیم یک نگاه کلی و جامع بهصورت یکپارچه به هر صنعت داشته باشیم و دورنمای هر صنعت برای ما در کل کشور مشخص میشود. قوت این کار در خود اتاقهای شهرستانها بهوجود میآید. اتاقی که با هفتاد عضو مجزا میگوید که من نماینده اتاق یک استان هستم، مشخص است که نمیتواند بزرگ شود. این اتاق باید در استان خود تشکلهای مجزای فنی مهندسی، تشکل محصولات باغی، تشکل محصولات زراعی و تشکل محصولات صنعتی و… را تشکیل دهد.
این امر مستلزم آن است که خود بنگاهها علاقهمند شوند که عضو تشکلها باشند.
هیچ چیزی ساخته نمیشود مگر آنکه در ابتدا ذهنیت آن ایجاد شود.
خوب این امکان وجود دارد که آنها از کارآیی این تشکلها خبر نداشته باشند. وقتی در گذشته تشکلها کارآیی نداشتهاند، به خودی خود این ذهنیت منفی برای فعالان اقتصادی وجود دارد که تشکلهای آینده هم کارآیی لازم را نخواهند داشت.
این گفته شما درست است و من در حال حاضر مشغول تغییر این ذهنیت هستم. تلاش من این بوده که در یک سال اول کار خود این ذهنیت را تغییر دهم. اما مخالفانی هم در این راه وجود دارد. کسانی که از اتاق ایران برای بنگاه خودشان بهرهبرداری میکنند، مخالف این تشکل گرایی هستند و میدانند که جایشان دیگر در این اتاق نیست و میخواهند مانع تشکلگرایی شوند. کسی که به فکر منافع ملی است کاملا از چنین رویکردی در اتاق، حمایت خواهد کرد. پس حرف من این است که شأن اتاقهای استانها و شهرستانها باید ارتقا یابد تا هرکس در گوشه وکنار این کشور که فعالیت اقتصادی دارد، بتواند نقشی در تصمیمات داشته باشد و مشکلاتش را از طریق اتاق ایران برطرف کند. ارتقایشأن استانها و شهرستانها زمانی محقق میشود که بتوانیم تشکلها را در زیرمجموعه اتاقهای بازرگانی ایجاد کنیم و این تشکلها باید با حضور مستمر فعالان اقتصادی کشور ایجاد شود تا بتوانیم این شبکه را در سراسر کشور تقویت کنیم. بنابراین من از این سیستم به شدت دفاع میکنم و استوار بر صحبتهایم تاکید میکنم. انشاءالله بعد از این مرحله یعنی ایجاد این ذهنیت تلاش میکنیم که آن را تبدیل به قانون کنیم.
عملکرد تشکلها را با توجه به جایگاهی که شما برای آنها در بدنه بخش خصوصی قائل هستید، چگونه ارزیابی میکنید؟
متاسفانه در مدتی که من رئیس اتاق بازرگانی هستم، تشکلهای ما از موقعیتها استفاده نکردند و سستی و کمکاری گذشته را با خودشان به همراه دارند. ما هنگامی میتوانیم نظام تشکلی را شکل دهیم که دو طرف آمادگی داشته باشند. یک طرف باید دولت و نظام حاکمیتی و قوای سه گانه را آماده کنیم که نظام تشکلی را بپذیرند و آمادگی واگذاری مسوولیت و حضور آنها در تصمیمگیری را اصل و مبنا قرار دهند و یک طرف دیگر اینکه تشکلها خود را برای این سازوکار آماده کنند. من این آمادگی را در تشکلها نمیبینم و در حال حاضر دغدغه من در این باره دو طرفه است. چراکه من بهعنوان رئیس اتاق ایران در مذاکراتم از مجموعهها و وزارتخانهها بخشی از مسوولیتها را برای تشکلها میگیرم یا آمادگی آنها را برای مسوولیتی خاص اعلام میکنم، اما از اینسو تشکلها را آماده کار نمیبینم. یکی از برنامههای اتاق بازرگانی ایران در سال 95 نیز امکانسنجی و پیگیری واگذاری تصدیگریهای دولت به تشکلهاست. دولت در بسیاری از موارد تمایل به تصدیگری دارد، این در حالی است که باید ناظر باشد. این برنامه، با کوچک شدن دولت سازگاری دارد و کاهش هزینههای دولت را نیز به دنبال خواهد داشت.
اینجاست که بخش خصوصی به کمک دولت میآید. بنابراین تشکلهای ما باید یاد بگیرند که هنگامی که وارد نظام تشکلی میشوند، باید وقت بگذارند و با آخرین نیازها و ضرورتها آشنایی داشته باشند و خود را به آخرین سختافزارها و نرم افزارهای تشکلی که در دنیا هست مجهز کنند. یکی دیگر از برنامههای اتاق ایران در سال جاری استفاده از هیات مدیره و نیروهای خبره تشکلها بهعنوان نمایندگان اتاق در شوراها و مجامع دولتی و حکومتی است. در حال حاضر اتاق بازرگانی در بسیاری از نشستها و مجامع، دارای کرسی است و میتواند از این ظرفیت در راستای توانمندسازی تشکلها استفاده کند. اما همانطور که گفتم در این زمینه شاهد حرکت جدی از سوی تشکلها نبودهام. ما در اتاقها و تشکلها سه الگوی عمل را دنبال میکنیم. اولین الگو، نگاه به منافع ملی است که اصلیترین نیاز تشکلی ماست. دومین الگو کار کارشناسی، عملی و تحقیقی است که باید عرضه کنیم و سومین الگو، همه گیر بودن تشکلهاست و بر این اساس باید در تشکلها به روی همه ذینفعان تشکل مربوطه اعم از منتقدان و موافقان باز باشد. اگر به این الگوی عمل دقت داشته باشیم، اعتماد ملی نیز شکل میگیرد.بنابراین من این نگرانی را میبینم که تشکلهای ما آنطور که باید در این راه گام برنمیدارند.
آقای جلالپور اتاق نمیتواند بهعنوان تشکل تشکلها این روند را پیگیری و مدیریت کند تا تشکلها بهصورت فعال عمل کنند؟
ما میتوانیم بهعنوان اتاق ایران که تمام تشکلها را در خود جای داده است، بر عملکرد تشکلها نظارت داشته باشیم. حتی میتوانیم تشکلها را منحل کنیم.
پس چرا تشکلهای ناکارآمد را منحل نمیکنید؟
قطعا اگر تشکلها خود را آماده و همراه نکنند، ما در برنامههای خود این موضوع را داریم که به آنها اخطار دهیم. سپس در مجامعی که برگزار میکنند بهصورت کتبی این اخطار را اعلام کنیم و نهایتا در صورتی که این اخطارها را نادیده گرفتند، درخصوص تشکیل تشکل جدید اقدام کنیم. اما این موضوع خواسته ما نیست. ما میخواهیم تشکلهای بزرگ خودشان را با جایگاههایی که برایشان تعریف میشود، همراه کنند.
در این میان یکسری تشکلهای موازی نیز فعالیت دارند که به نظر میرسد در تعریف وظایفشان، شاهد همپوشانی و تداخل عملکرد هستیم. از سویی برخی دیگر از تشکلها را داریم که تضاد منافع دارند. برای مدیریت در این خصوص چه اقداماتی را در اتاق بازرگانی انجام خواهید داد؟
در حال حاضر اتاق بازرگانی سعی دارد که تشکلهای موازی را در قالب فدراسیون و کنفدراسیونها تجمیع کند و هریک در نقش خود ظاهر شوند. در واقع هر تشکل در هر نقشی که قویتر است ظاهر شود و تصمیمگیری کند. ما میخواهیم به سیاست تشکلهای ملی، فدراسیونها و کنفدراسیونها جامه عمل بپوشانیم. هر یک از تشکلهایی که نتوانست با این سیاستگذاری همراه شود، باید با تشکلهای موازی خود ادغام شود و عملکرد یکپارچهای را در بدنه بخش خصوصی شکل دهد. برای آن دسته از تشکلها که تضاد منافع دارند نیز فدراسیونها بهترین راهکار است. بر این اساس باید بر سر مسائل مختلف به توافق برسیم. بخش خصوصی باید بلوغ خود را نشان دهد.
برنامههای اتاق بازرگانی ایران برای نظامبخشی به عملکرد تشکلها در سال 95 به چه صورت است؟ البته در این باره برنامههای 13 گانهای نیز تدوین شده بود. اگر ممکن است در این زمینه توضیح دهید؟
یکی از اقداماتی که در بخش تشکلهای اقتصادی در اتاق بازرگانی ایران در حال پیگیری است، اجرای پروژه رتبهبندی تشکلها است. در واقع یکی از ابزارهایی که اتاق از آن استفاده میکند، این است که تشکلها را به استانداردسازی و حرکت به سوی توانمندسازی ترغیب میکند و این رتبهبندی با شاخصهای بینالمللی انجام میشود. سامانهای نیز در این زمینه ایجاد شده که دیتاهای آن جمعآوری و در حال گسترش است. تمامی اطلاعات اعضا در این سامانه قابل دسترسی است. عضویت در تشکلها عضویت اجباری نیست؛ قصد ما این است که عضویت را فراگیر کنیم. برخی از اعضای تشکلها عضو اتاق بازرگانی نیستند و در این سامانه این اعضا نیز شناسایی میشوند. در نهایت نیز خروجی گرفته شده از شاخصها، حمایتهای اتاق از تشکلها را هدفمند میکند. حمایتهای مالی نیز در سایه این امر هدفمندتر خواهد شد. من بهعنوان رئیس پارلمان بخش خصوصی با بسیاری از روشهای کمکهای اعانهای مخالف هستم و شاخصهای رتبهبندی را بر همین مبنا تدوین کردهایم. فاز اولیه این برنامه اجرا شده است. ما به دنبال تحقق هدف اتاق شیشهای هستیم که تمام اطلاعات را بهصورت شفاف در اختیار همگان قرار دهیم. از سویی این پروژه در استانها نیز دنبال میشود. ما در اتاق ایران تلاش میکنیم که مسوولیتها را بین اتاق و تشکلها تقسیم کنیم. ما بهعنوان نهاد اصلی پایش کسبوکار باید در این خصوص عملکرد خوبی داشته باشیم و به همین منظور از زبان تخصصی تشکلها استفاده میکنیم. نظر من این است که باید حرکت نظاممند تشکلی شکل بگیرد.
یکی از برنامههای اتاق بازرگانی ایران در بخش تشکلهای اقتصادی، تدوین راهکار اجرایی برای عملیاتی کردن ماده 5 قانون بهبود مستمر فضای کسبوکار است. این ماده از بخش خصوصی و تشکلها چه خواستهای دارد؟
در این ماده احکام جدی و مهم دنبال میشود؛ یکی اینکه اتاق باید فهرست تشکلهای مهم و ملی را اعلام کند که این کار انجام شده و مرتب آپدیت میشود. اما در این مورد باید بگویم که تنها مسوول ثبت تشکلها، اتاق بازرگانی ایران نیست و نهادهای دیگر هم هستند که در این زمینه اقدام میکنند. این موضوع، اتاق را با مشکل مواجه کرده است. دوم اینکه باید اتاق جلوی فعالیت تشکلهای موازی را بگیرد و تشکلهای بالادستی را ایجاد کند. از این رو، پیشبینی میشود 30 فدراسیون تشکیل شود. ما باید به نقشه راه تشکلها در اتاق توجه کنیم.
اتاق بازرگانی چگونه میتواند به تشکلهای زیرمجموعه خود در فضای بینالمللی کمک کند. به نظر میرسد که در
آمد و رفتهایی که شکل گرفته، تشکلها نیز میتوانند ذینفع باشند.
مسلما اتاق بازرگانی میتواند از ظرفیت ارتباطات بینالمللی خود در راستای کمک به تشکلها برای برقراری و تقویت ارتباط با همتایانشان در سایر کشورها کمک بگیرد. در این بخش، دو پروژه تعریف میشود. یکی اینکه فرآیند الحاق را نیز در دستور کار داریم و اتاق ایران به دنبال این است که کارشناسانی را تربیت کند که بتوانند در مذاکرات مربوط به الحاق به WTO شرکت کنند و سهم داشته باشند. در بخش دیگر نیز دورههایی را برگزار خواهیم کرد که ادبیات مذاکره را به تشکلها آموزش دهیم. مسلما برای مذاکره تشکلها با همتایان خارجی، باید با اصل مذاکره و اطلاعات لازم آشنا شوند. ظرف 20 روز آینده نیز یک گروه آلمانی برای آموزش این موضوع به ایران خواهند آمد. تربیت و آموزش تخصصی مدیران تشکلها از دیگر برنامههای اتاق بازرگانی ایران است که در سال 95 پیگیری میشود. ما باید مدیران زبدهای را برای اداره تشکلها پرورش دهیم.