.
بالا و پایین بودن هوش جمعی یک جامعه و سرزمین با کدام متر و معیار اندازهگیری میشود؟ از کجا و با کدام معیار درجه بالا یا پایین بودن هوش مردم یک کشور را نسبت به هوش جامعه دیگری مقایسه کنیم؟ برای این اندازهگیری سازوکارها و معیارهای متفاوتی پیشبینی شده و حتی اندازهگیری میشود.
نگارنده باور دارد یکی از معیارهای سنجش هوش مردم یک سرزمین، کشور و یک نظام سیاسی میتواند میزان بهرهبرداری آنها از ثروتها و منابع و داشتههای طبیعی و اکتسابی باشد. با این معیار و متر است که به نظر میرسد کشوری مثل کره جنوبی از کشوری مثل ونزوئلا هوشمندتر است زیرا کلیت کره جنوبی با منابع طبیعی ثروتساز کمتر به لحاظ رفاه مادی بالاتر از ونزوئلا ایستاده است. با چنین معیاری اگر به سراغ ایران برویم، متاسفانه از نظر هوشی نمره خوبی به دست نمیآوریم. ایران به لحاظ موقعیت جغرافیایی، داشتن ذخایر مهم نفت و گاز، داشتن تاریخ و فرهنگ کهن و سرزمین زیبا برای تبدیل ثروت به تولید در موقعیت خوبی قرار دارد، اما شوربختانه و با ناراحتی و اندوه باید اعتراف کرد توانایی تبدیل ثروت به درآمد را ندارد.
تازهترین خبر ناراحتکننده در این باره مربوط به گامهای رو به جلو چین و پاکستان در بهرهبرداری از بندر گوادر پاکستان و درجا زدن ایران در تسریع گامهای بهرهبرداری از بندر چابهار است. بندر گوادر در چارچوب الگوی جدید حمل و نقل دریایی جهان از طریق کشتیهای بزرگ تجاری به ویژه کشتیهای تمام کانتینربر که میان بندرهای مادر رفت و آمد میکنند ، به مناطق دیگر جهان وصل میشود؛ در حالی که ایران در سال ۱۳۵۲ با همین هدف توسعه جامع چابهار را طراحی و حتی برخی قراردادها را هم منعقد کرده بود و اکنون پس از سپری شدن ۴۳ سال هنوز در ابتدای راه هستیم.
اگر همین غفلت و فراموشی برای بهرهبرداری از منطقهای استراتژیک در شرق و جنوب شرقی ایران را معیار و متر هوشمندی فرض کنیم ،نمره بدی میگیریم. این غفلتها و فراموشیهای غمانگیز چرا رخ میدهد؟
واقعیت این است که گروهی از سیاسیون متقاضی قدرت سیاسی در ایران جامعه را از تعادل خارج کرده و با طرح مسایل جزیی و کوتاهمدت مرتبط با منافع کوچک و حقیر، اجازه دیدن مسایل بزرگ را نمیدهند. در حالی که بندر گوادر پاکستان در برابر چشمهای ایرانیان دلسوز به بهرهبرداری میرسد که منتقدان دولت با هدف تضعیف آقای روحانی نگاههای جامعه را به مسایل کوچک میاندازند تا مسایل بزرگتر دیده نشود؛ در حالی که صنعت نفت ایران در برابر جریان نیرومند تولید و فروش نفت عربستان، روسیه و امریکا به سمت ناتوانی مطلق پیش رانده میشود، در حالی که بندرهای کوچک و قدیمی برخی کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس، بندرعباس و بندر بوشهر ایران را بیرونق میکنند، در وضعی که پتروشیمی ایران تهدید میشود و قطر کوچک بیشتر از ایران بزرگ گاز تولید میکند و عراق بازارهای نفت ایران را تسخیر میکند، گروهی کمخرد مسایل کوچک و حاشیهای را با بزرگنمایی مساله اول کشور میکنند. از دست دادن موقعیت ممتاز جغرافیایی ایران و تبدیل شدن به یک کشور درجه چندم حتی در منطقه و آسیا اندوه بزرگی است که بدبختانه به یک احساس عمومی تبدیل نشده است.