رئیس‌جمهور آمریکا در سخنرانی خود بیش از آنکه به ارائه دلایل منطقی و واقع‌بینانه در مورد رد برجام بپردازد، به سمت توهین به ایران و استفاده از ابزارهای تبلیغاتی همیشگی خود رفت و در نهایت هم جامعه جهانی را به زیان خود و به نفع ایران در جهت احترام گذاشتن به برجام متحد ساخت.

نباید فراموش کرد که پیش از توافق هسته‌ای اتحاد عمومی علیه ایران وجود داشت و محصول آن نیز انزوای عمومی برای ایران بود. اما حالا همه فاکتورهای منفی چرخش داشته‌ است. سخنرانی ترامپ را تنها مقامات دو کشور همپیمان آمریکا تایید کردند. در سوی مقابل همه به مخالفت با آن پرداختند و اکثر مجامع بین‌المللی و کشورهای اروپایی در رد ادعاهای ترامپ صحبت کردند. چنین واکنش‌هایی نشان می‌دهد که ایران دیگر تنها نیست آنچه رخ داد از نظر داخلی به انسجام بیشتر مردم نیز کمک کرد.

خوشبختانه نظام تصمیم‌گیری کشور هم به این جمع‌بندی رسیده که باید از مزیت برجام نهایت استفاده را برد. به‌طور خاص، ابلاغ سند اقتصاد مقاومتی از سوی مقام معظم رهبری مسیر پیشرفت و توسعه کشور را مشخص کرده‌ است. سند اقتصاد مقاومتی به موضوع درون‌نگری و برون‌زایی اشاره می‌کند که قطعا دستیابی به این هدف با اتکا به اثرات برجام ممکن می‌شود. اقتصاد ایران پتانسیل‌های ذاتی دارد که استفاده از آنها به ابزار روز جهان و تعامل سازنده و دوطرفه با کشورهای توسعه یافته در زمینه اقتصاد نیازمند است. در چنین شرایطی باید تمام زیرساخت‌های مورد نیاز داخلی و بین‌المللی برای تحقق اهداف عالی مهیا شود. اما از دو منظر می‌توان به آینده روابط اقتصادی ایران و کشورهای دیگر جهان به‌خصوص پس از سخنرانی ترامپ توجه داشت.

الف: تهدید-محافظه‌کاری: اقتصاد ایران محور روابط خود را با کشورهای اروپایی قرار داده‌ است. متاسفانه رفتارهای خارج از عرف دیپلماسی آمریکا موجب می‌شود تا شرکت‌های اروپایی که با این کشور نیز در ارتباط هستند در مورد رابطه با ایران با محافظه‌کاری برخورد کنند. در این مقطع وظیفه دستگاه دیپلماسی اقتصادی کشور این است که اروپا را به این باور برساند که در مورد رابطه با ایران شجاعانه و مستقل از منافع خود با آمریکا رفتار کند.

ب: تهدید-فرصت: اظهارنظرهای ترامپ جامعه اقتصادی جهان را مطمئن ساخت که دیوار برجام به این سادگی‌ها نمی‌ریزد و آمریکا نیز با وجود شعارهایی که در دوره انتخابات این کشور بیان می‌شد، به تنهایی پتانسیل مواجهه با ایران را ندارد.

در این مقطع نیاز است که اقتصاد ایران در مورد رفتارهای داخلی خود دست به بازنگری‌های جدی بزند. دولت گام اول را به درستی برداشته ‌است. خوشبختانه در پنج سال گذشته ثبات اقتصادی در کشور به وجود آمد و هیجاناتی که در قیمت‌ها وجود داشت، از میان رفته‌است. کاهش تورم از ۴۰درصد به ۱۰درصد هم تاییدکننده این موضوع است. آنچه رخ داده، برداشتن قدم‌های اولیه برای استحکام بخشی به اقتصاد کشور بوده‌ است. البته پیش از سخنرانی ترامپ بازار ایران دچار نوسانات شد که تا حدودی اثرات منفی نیز به همراه داشت. دو یا سه ماه دیگر کنگره در مورد آینده مواجهه آمریکا با برجام تصمیم می‌گیرد و ممکن است باز هم در بازار این نوسانات نمایان شود. بنابراین بهتر است که از هم اکنون به فکر چاره برای حفظ ثبات بازار باشیم. باید بتوانیم خودمان را در مقابل تصمیمات احتمالی ایزوله کنیم و اقتصادمان را محکم‌تر کنیم و این زمانی رخ خواهد داد که هم در ارتباط با مسائل سیاسی انسجام داخلی بین تمام قوا، ملت و ارکان نظام به وجود بیاید و هم از طرف دیگر در حوزه اقتصادی بتوانیم چالش‌هایی را که پیش روی اقتصادمان بوده و هست، هرچه سریع‌تر و با قاطعیت حل‌وفصل کنیم.

به‌طور‌حتم، نوسانات ارزی یکی از چالش‌های اقتصادی ایران است که باید هرچه زودتر برطرف شود. به موضوع تک‌نرخی و واقعی شدن نرخ ارز در سال گذشته بارها اشاره شده است، اولین جایی که بلافاصله بعد از یک تلاطم اثر می‌پذیرد، بازار ارز است. انتظار بخش‌خصوصی از دولت این است که با توجه به واقعیت‌هایی که در کشور وجود دارد بازار ارز را مدیریت کند. تک نرخی شدن ارز عامل مهمی است که می‌تواند در ثبات اقتصادی ما موثر باشد. واقعی‌سازی نرخ ارز این فرصت را مهیا می‌کند که به جای هیجانات سیاسی و خارج از چارچوب اقتصاد، این نظام منطقی بازار باشد که در مورد قیمت‌ها تصمیم می‌گیرد. ورود دولت به این حوزه نیز از جایگاه حاکمیتی و نظارتی صورت می‌گیرد.

در این مقطع دولت باید به فکر بهبود مستمر فضای کسب‌وکار در داخل کشور باشد. اندازه بزرگ دولت یک مانع جدی در برابر پاگرفتن کسب‌وکارها است. این دولت بزرگ با مداخلات خود فضا را به سمتی می‌راند که رغبت از فعالیت‌های کارآفرینانه برود. در نتیجه همه این اتفاقات رتبه ایران در فضای کسب‌وکار به سمت نامطلوبی حرکت کرده و در نتیجه سرمایه‌گذار خارجی نیز با رصد این وضعیت میل خود را برای حضور در اقتصاد ایران از دست می‌دهد. وجود مجوزهای زائد هم اقتصاد ایران را محاصره کرده است. این درحالی است که برنامه ششم توسعه تاکید بر حذف قواعد زائد دارد، ولی در عمل چنین اتفاقی رخ نداده و همین قواعد هم به دردسری برای اقتصاد کشور بدل شده است. در کنار این باید اصلاحات جدی در نظام بانکی صورت گیرد. سود تسهیلات بانکی، یارانه نقدی و سوخت ارزان باعث می‌شود تا سرمایه‌ها به‌جای اینکه به سمت تولید برود، سر از بانک‌ها در بیاورد و این چرخه‌ای ناصواب برای اقتصاد ایران است. خواسته بخش‌خصوصی ایران ایجاد بسترهای مناسب کسب‌وکار برای توسعه اقتصاد ایران است. در چنین فضایی دیگر فقر نیز وجود ندارد و مردم هم در رفاه زندگی می‌کنند. دولت باید بتواند با برنامه‌ریزی راهبردی به نقطه‌ای برسد که بهترین استفاده را از مزیت اتحاد جهان در همراهی با ایران نصیب کشور کند.


منبع